حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

مقام معظم رهبری:
باید همه‏ آحاد ملت، کوچک و بزرگ، مسئولان در سطوح مختلف و هرکس که کارى در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او «حـرکـت» کند.

آخرین نظرات

مبارزه با اشرافی گری از منظر قرآن کریم

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۲۹ ب.ظ

 

 

در ادامه نکاتی که در مطلب قبل مورد آیات 15 و 16 سوره اسراء بیان شد، و با توجه به تکیه این آیات بر نقش «مترفین» در انحطاط جامعه، توضیحی در مورد «مترفین» ذکر خواهد شد.

 

... وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتىَ‏ نَبْعَثَ رَسُولًا * وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهُّْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُترَْفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیهَْا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا (15- 16/ اسراء)

ترجمه:

... و ما تا هنگامی که برای جامعه ای رسولی نفرستیم، آنان را عذاب نمی کنیم. * و هرگاه که بخواهیم جامعه ای را نابود کنیم، به مترفان آنان وسعت می دهیم، تا در آنجا فساد کنند. به این ترتیب مستحق عذاب می شوند، و ما عذابی ویرانگر را بر آنها فرود می آوریم.
 

چنانچه پیش از این نیز گفته شد، این آیات اشاره ای به نقش مترفین و اشراف در زوال جامعه دارد. با زیاد شدن اشراف و شیوع فسق و آلودگی آنان، کل جامعه به سمت فساد می رود و همین منجر به انحطاط و زوال جامعه خواهد شد.

اکنون در مورد نقش مترفین از دیدگاه قرآن نکاتی ذکر می شود:
 
1. جامعه شناسان سعی می کنند، عناصر و مؤلفه های درونی جوامع را شناسایی کنند، تا به این طریق توان ارزیابی جامعه و شناخت نقاط قوت و ضعف آن فراهم شود. یکی از عناصر درونی جامعه، طبقات و دسته بندی افراد درون جامعه است.
قرآن نیز چون با جامعه مواجه است، و قصد هدایت جامعه را دارد، در میان مواعظ خویش به این مهم پرداخته و طبقات جامعه را معرفی کرده است.
 

2. قرآن جوامع را به دو دسته کلی تقسیم می کند. یکی جامعه منحرف طاغوتی و دیگری جامعه آرمانی قرآنی. (این جامعه قرآنی همان جامعه مهدوی می باشد.) طبقات درونی این دو جامعه نیز با یکدیگر متفاوت است.

به عنوان مثال قرآن طبقات جامعه آرمانی خویش را به این گونه معرفی می کند: امت، ولی، مؤمن، مهاجر، مجاهد، صدیق، شهید، مصلح، عالم، و .... (توضیح این طبقات نیاز به فرصتی دیگر دارد.)

و طبقات جامعه طاغوتی را نیز با این ادبیات معرفی می کند: کافر، مشرک، مفسد، ظالم، مستکبر، مفسر، مترف، ملأ، ملوک و ...

با توجه به آنکه بحث ما در مورد شناخت طبقه «مترف» است؛ به بررسی نقش آنان در طبقات جامعه طاغوتی پرداخته، از ورود به بحث های دیگر خود داری می کنیم.
  

3. قرآن کریم طبقات جوامع طاغوتی را به دو دسته اصلی تقسیم می کند. این دو دسته در ادبیات امروزه به عوام و خواص معرفی می شوند. عوام کسانی اند که بیشتر پیرو و تابع نظر خواص اند. و خواص کسانی اند که سطح تأثیر گذاری آنان در جامعه زیاد است.

قرآن عوام را با نام هایی چون اهل قریه، شعب و .... می خواند، و خواص را نیز به سه دسته اصلی تقسیم می کند. از نظر قرآن این سه دسته مسئولیت ضلالت جوامع طاغوتی را به عهده دارند و با نفوذ در میان عوام، جبهه باطل را تشکیل می دهند. این سه دسته با ذکر نام های قرآنی آن، از این قرار می باشد:

  • حاکمان سیاسی: مستکبر، طاغوت، عالی، ملوک و ...
  • مفسدان اقتصادی یا همان اشراف: ملاء، مترف، غنی، مسرف و ...
  • مفسدان فرهنگی: کاهن، رهبان، ربانی و ...

 

 
می شود گفت که جامعه از سه طرف مورد هجوم سپاهیان شیطان قرار می گیرد. از یک سو حاکمان سیاسی، و از طرفی دیگر مفسدان اقتصادی و مترفین، و از سوی دیگر مفسدان فرهنگی و اخلاقی جوامع بشری را تهدید می کنند.

به تعبیر قرآن :

«کَذلِکَ جَعَلْنا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمِیها لِیَمْکُرُوا فِیها .... »  (انعام/ 123)

ترجمه: «در هر جامعه ای بزرگان بدکاره ای هستند که در آنجا نیرنگ و فساد می کنند ... »

البته طبقات جامعه طاغوتی در این سه دسته منحصر نمی شوند، اما این سه دسته از ارکان اصلی جامعه طاغوتی اند. آنان نبض تفکر و اقتصاد و سیاست جامعه را به دست خویش می گیرند.
 
4. مترفین یا همان مرفهان بی درد، کسانی اند که با زالو صفتی و ثروت اندوزی و انباشت مال، مانع توسعه نعمت های الهی بر دیگر افراد جامعه می شوند. و برای تأمین زیاده خواهی های خویش، در شیپور حکومت طاغوت می دمند.
آنان در طول تاریخ، در مقابل حق ایستاده اند، و هر زمانی که خداوند پیامبری را برای هدایت جامعه ای فرستاد، آنان به مقابله پرداختند.
 

قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

«وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ» (سبأ / 34)

ترجمه: «ما در هر جامعه ای که پیامبری فرستادیم، مترفان آن جامعه گفتند: ما به آنچه شما می گویید ایمان نمی آوریم!»

 

آنان سعی داشتند با توجه به حربه های مختلفی چون فشار، شکنجه، تبعید، تهدید، تطمیع، تمسخر، قتل و ... مردم را از توجه به پیامبران باز دارند. (برای هر یک از این موارد آیات زیادی وجود دارد که به خاطر اطاله کلام از استناد به آنها خود داری می کنم.)
 

5. همیشه اتراف و اشرافیت به گمراهی و تباهی منجر خواهد شد. افزایش نعمت و ثروت در صورتی که با عبودیت همراه نباشد، فساد آور خواهد بود. اما نکته مهم آن است که این فساد فقط در حد خود اشراف نیست، بلکه می تواند در کل جامعه توسعه بیابد و آنان را نیز به سقوط بکشاند.

«وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهُّْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُترَْفِیهَا فَفَسَقُواْ ... » (اسراء/16)

ترجمه: «هر گاه که بخواهیم جامعه ای را نابود کنیم، به مترفان و اشراف آنان وسعت می دهیم، تا در آنجا فساد کنند ... »

در حقیقت طبق این آیه، مترفان یکی از اسباب فساد جامعه اند، و یکی از عوامل عذاب الهی.
 
6. نکته دیگری که باید توجه داشت این است که این سه طبقه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، کاملا به یکدیگر وابسته اند. یعنی مفسدان فرهنگی با تزریق اندیشه های خرافی و غلط، و مفسدان اقتصادی با پشتوانه مالی خود، زمینه ساز استقرار حکومت طاغوت می شوند. این شبکه به هم تنیده، به گونه ای است که چون تارهای عنکبوت کل جامعه را در بر می گیرد و مدام تسلط خویش را بر جامعه بیشتر می کند.
بنابراین شکل گیری هر یک از این طبقات در جامعه می تواند، زمینه را برای ایجاد دیگر طبقات فراهم کرده، و اسباب انحطاط آن جامعه را به وجود آورد.
 
7. مبارزه با اشرافی گری:

با توجه به آنچه گفته شد، می شود فهمید که چرا قرآن به مبارزه با اشرافی گری اهمیت داده است. قرآن شکل گیری طبقه مترف و اشراف را نه تنها ظلم در حق بندگان می داند، بلکه آنان را مایه هلاکت و انحطاط جامعه می داند. قرآن معتقد است که وجود طبقه مترف در میان یک جامعه، بزرگترین عامل برای انحراف آن جامعه است. به همین خاطر مبارزه با اشرافیت و اشراف زادگان در صدر مبارزات قرآنی قرار دارد، و مهمترین هدف پیامبران از دیدگاه قرآن مبارزه با این طبقه است.

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (حدید/25)

ترجمه: «ما پیامبران را با نشان هایی ویژه فرستادیم و به همراه آنان کتاب و میزان را نازل کردیم، تا در میان مردم قسط و عدل و داد را اجرا نمایند .... »

(در این آیه هدف از ارسال پیامبران، اجرای قسط و عدل در جامعه بیان شده است.)

 

با توجه به تأثیر این طبقه در انحراف جامعه، ما نیز باید مواظب باشیم. رواج خوی اشرافی گری و اتراف چون سم مهلکی است که می تواند جامعه ما را از اهداف الهی خویش دور کند. به همین خاطر باید برای مبارزه با این پدیده جهادی الهی کرد. مبارزه ما با اشرافی گری، تنها مبارزه ای مادی نیست، بلکه مبارزه ای الهی و به قصد تشکیل جامعه ای قرآنی است.
 

به امید نابودی کامل مترفین و اشراف

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۰۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">