آنچه در پی می آید، خطوط اصلی و جهت های کلی اندیشه های اینجانب است، و هر آنچه که می نویسم، در راستای این خطوط کلی خواهد بود. غرض از نوشتن این مطلب آن است که خواننده بهتر بتواند، با کلیت اندیشه اینجانب آشنا شود، و اگر در جزئیات با متشابهاتی مواجهه شد، با این محکمات آن را دفع کند. و همچنین اگر جایی این حقیر از این خطوط خارج شدم، مجالی برای تذکر باشد.
خطوط کلی اندیشه های این حقیر چنین است:
- بنده به طور جد معتقد به «گفتمان انقلاب» هستم، گفتمانی که توسط امام خمینی (ره) ایجاد شد، و به دست با کفایت امام خامنه ای در حال توسعه و تکامل است. مدعای اصلی این گفتمان در یک جمله این است: « اسلام تئوری کامل اداره زندگی بشر از گهواره تا گور است.» (توضیحات بیشتر)
- و البته این گفتمان صرفا منحصر به آن دو بزرگوار نمی شود، بلکه علماء ، اندیشمندان، متفکران بزرگی چه در زمان های قدیم و چه در دوره معاصر، و چه در داخل ایران و چه در خارج ایران، و چه شیعه و چه سنی و حتی غیر آن، بوده اند، که در این زمینه آثار و مطالب بسیار مفیدی داشته و دارند، اما رهبری و مدیریت این گفتمان و تعیین شاخصه ها و سیاست های کلی آن بر عهده امام و رهبر عزیز خواهد بود.
- و من معتقدم: که گفتمان انقلاب، برخاسته از اندیشه های «اسلام ناب» بوده و هدف آن ایجاد مقدمات تمدن مهدوی است. و این مقدمه نیز در یک جمله «ایجاد الگوهای جامعه سازی و تمدن سازی مبتنی بر اندیشه اسلامی، و اجرایی کردن آن» است.
- و من معتقدم: اسلام اصیل، توانایی مدیریت ساختارها (تمدن) و رفتارها (سبک زندگی) بشر را دارد. و برای رسیدن به چنین الگوهایی باید تغییرات اساسی در دانش های بنیادین (فلسفه، عرفان، کلام، دین شناسی و ... ) و دانش های رفتاری (فقه، اخلاق، روان شناسی، تعلیم و تربیت و ... ) و دانش های ساختاری (جامعه شناسی، تمدن شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، مدیریت و ... ) و حتی دانش های زیرساختاری (علوم ریاضی و تجربی) به وجود بیاوریم. و قطعا این تغییرات باید مبتنی بر نظام اندیشه اسلام باشد.
- بنابراین توسعه گفتمان انقلاب، یعنی امتداد اندیشه های اسلامی در لایه های مختلف دانشی، و تلاش برای اجرایی کردن آن.
- و من معتقدم: تنها کسانی می توانند در این تغییرات سهیم باشند، که از اجتهاد اصیل حوزوی برخوردار بوده و با روح و عمق اندیشه های اسلامی مأنوس باشند. بنابراین اجتهاد ابزاری لازم و ضروری برای کسانی است که قصد توسعه گفتمان انقلاب دارند. اما این اجتهاد نه منحصر در فقه است، و نه فقه منحصر در موضوعات خاص. (توضیح بیشتر)
- و من معتقدم: مهمترین وظیفه منتظرِ حقیقیِ حضرت ولی عصر (عج) و خصوصا طلاب علوم دینی، حمایت از انقلاب است. چنانچه تمام و هم و غم حقیر، در این وبلاگ (و در کل زندگی ام) نیز حرکت در جهت توسعه این گفتمان و امتداد آن ـ در حد وسع خود ـ می باشد. (توضیح بیشتر)