حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

مقام معظم رهبری:
باید همه‏ آحاد ملت، کوچک و بزرگ، مسئولان در سطوح مختلف و هرکس که کارى در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او «حـرکـت» کند.

آخرین نظرات

3. انواع فلسفه مضاف

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

 

 

3. انواع فلسفه مضاف

 

با بررسی دقیق حجم انبوه دانش های فلسفه مضاف، می توان تقسیمات متنوعی را برای آن در نظر گرفت، و بر اساس اعتبارهای مختلف، انواع زیادی از اینگونه دانش ها را شناسایی کرد.

و از آنجا که این تقسیم ها می تواند نقش مؤثری در شناخت حقیقت اینگونه دانش ها داشته باشد، در اینجا به دو تقسیم مهم اشاره می شود:

  • به اعتبار مضاف:
    • فلسفه های پسینی و فلسفه های پیشینی:

منظور از فلسفه های پیشینی فلسفه هایی است که به بررسی مبانی، اصول و پیش فرض های یک علم می پردازد.

و منظور از فلسفه های پسینی فلسفه هایی است که با تکیه بر داده های یک علم مسائل را تحلیل می کند. (مثلا تحلیل فلسفی تئوری نور که در علم فیزیک مطرح شده است.)
  • فلسفه های توصیفی و فلسفه های توصیه ای:(1)
فلسفه های توصیفی آن دسته از فلسفه هایی است که مسائل خویش را با رویکرد تاریخی حل می کند. (مثلا برای تشخیص موضوع یک علم، به بررسی پیشینه تاریخی آن و تحلیل کتبی که در این زمینه نگاشته شده است، می پردازد.)

اما فلسفه های توصیه ای رویکرد هنجاری و منطقی دارند، و بدون توجه به پیشینه آن علم، به بایدها و بایسته های آن می پردازد. (مثلا برای تشخیص موضوع یک علم، بدون در نظر گرفتن پیشینه تاریخی آن، برخی بایسته ها را مطرح می کنند.)

  • به اعتبار مضاف الیه:(2)
    • فلسفه های مضاف به علوم (این دسته را می توان به اسم «فلسفه های علوم» نیز نامید.)
    • فلسفه های مضاف به امور

و از آنجا که هر یک از این دسته ها را می توان به حقیقی و اعتباری نیز تقسیم کرد، در مجموع چهار دسته خواهیم داشت:

  • فلسفه های مضاف به علوم:
    • فلسفه های مضاف به علوم حقیقی، مانند: فلسفه علم تاریخ، فلسفه علم فیزیک
    • فلسفه های مضاف به علوم اعتباری، مانند: فلسفه علم حقوق
  • فلسفه های مضاف به امور:
    • فلسفه های مضاف به امور حقیقی، مانند: فلسفه هنر، فلسفه علم
    • فلسفه های مضاف به امور اعتباری، مانند: فلسفه پول

بین این دو دسته از فلسفه های مضاف، تفاوت بنیادینی وجود دارد. به طوری که می توان ادعا کرد، در واقع این دو، دو علم کاملا متفاوتی هستند و فقط از نظر اسمی با یکدیگر تشابه دارند! به تعبیر دیگر صرفا اشتراک لفظی باعث قرار دادن این دو قسم در یک مقسم شده است!

«فلسفه های مضاف به علوم» (یا همان فلسفه های علوم) جزو معرفت های درجه دوم محسوب می شوند. که با نگرش فرانگر و کلی سعی می کنند ماهیت یک علم را بررسی کنند.

اما «فلسفه های مضاف به امور» از آنجا که به تحلیل حقایق جارجی یا ذهنی می پردازند، جزو معارف درجه یک محسوب می شوند. در نتیجه باید گفت که جنس این دو فلسفه کاملا از یکدیگر متمایز است.
شاید به همین خاطر است که گاه در فلسفه غرب، برای اشاره به این دسته از فلسفه ها از پسوند «logy» یا «شناسی» استفاده می کنند مانند: دین شناسی، علم شناسی، فرهنگ شناسی و ....(3)
 
جمع بندی:
نهایت سخن آنکه تمایز بین دو دسته از فلسفه های مضاف آن قدر زیاد است که نمی توان هیچ وجه شباهتی بین آنها یافت. بلکه تنها اشتراک آنها، مشترک لفظی بودن اسم آنهاست. (و ظاهرا همین اشتراک لفظی سبب قسیم شدن این دو نوع فلسفه شده است!)
در نتیجه نمی توان ساختار، روش، رویکرد و منابع واحدی برای این دو دسته در نظر گرفت. این نکته محور اصلی مطالبی است که در آینده ذکر خواهد شد.
 
 

(1) بر اساس نظریه دیده بانی استاد خسروپناه، رویکرد سومی نیز می توان تصور کرد. در این رویکرد نگرش تاریخی و منطقی در کنار یکدیگر قرار می گیرند.
(2) این تقسیم مهمترین تقسیم است؛ زیرا دو گونه کاملا متفاوت از فلسفه ها را از یکدیگر تفکیک می کند. توجه به این تقسیم می تواند نقش مهمی در مباحث بعدی داشته باشد.
(3) به نقل از کتاب گفتگوهای فلسفه فقه، گفتگو با استاد لاریجانی

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۰۸
محمد علی

فلسفه مضاف

نظرات  (۱)

منظور از درجه یک و دو چیست؟
پاسخ:
در یک نگاه کلی، علوم و دانش های بشری به دو دسته تقسیم می شوند، که اصطلاحات دانش های درجه یک و دانش های درجه دو خوانده می شود.
دانش های درجه یک همین دانش های رایج هستند که حول موضوع خاصی شکل می گیرند، مثلا دانش ریاضی، شیمی، فلسفه، جامعه شناسی و ...
اما دانش های درجه دانش هایی هستند که در حول یک علم خاص پدید می آیند، این نوع دانش ها بیشتر بحث های متدی و روشی دارند. در این نوع دانش ها با استفاده از متدهای معرفت شناسی به تجزیه و تحلیل و نقد یک علم می پردازند.

تفاوت این دو نوع دانش را می توان در این مثال بهتر فهمید:
دانش حقوق دانشی درجه یک است، که به دنبال وضع و کشف قوانین حقوقی برای جامعه است.
اما اگر بخواهیم با نگاه درجه دوم به این دانش نگاه کنیم اینگونه می پرسیم که :
قواعد حقوقی ما بر چه مبانی ای استوار است؟ چه منابعی برای دانش حقوق متصور است؟ رابطه فقه، حقوق و اخلاق چیست؟ تاریخچه شکل گیری و تدوین دانش حقوق چگونه بوده است؟ تدوین و دسته بندی بحث های حقوقی به چه شکلی باید باشد؟ چه متدها و روش های برای استنتاج مباحث حقوقی وجود دارد؟ و ....
بنابراین وظیفه دانش های درجه دوم، بررسی و نظارت بر دانش های درجه یک، و تعیین استراتژی های آن دانش است. به همین خاطر دانش های درجه دوم از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار هستند، زیرا برای تحول و گسترش هر علمی ابتدا باید از دید دانش درجه دوم به تحلیل و نقد آن پرداخت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">