5. نسبت فلسفه مضاف با فلسفه مطلق (1)
برای پرداختن به این بحث مناسب است ابتدا توضیحی در مورد فلسفه مطلق بدهیم.
فلسفه مطلق یا فلسفه اولی، علمی است که موضوع آن «وجود بما هو وجود» بوده و در مورد احکام کلی وجود بحث می کند. این علم به تحلیل مسائلی چون اصالت وجود یا ماهیت، وحدت و کثرت وجود، تشکیک و ..... می پردازد.
اقوال در مورد نسبت فلسفه مضاف و فلسفه مطلق:
به حسب اهمیت این بحث، و با توجه به تأثیری که این مسئله در شکل گیری فلسفه های مضاف دارد، نظریات مختلفی در اینجا شکل گرفته است.
برخی مدعی شده اند که فلسفه مضاف، کاملا تحت تأثیر فلسفه اولی است، و فیلسوف سعی دارد با استفاده از فلسفه اولی، به بررسی مبانی و اصول «مضاف الیه» بپردازد.(2)
اما در مقابل عده ای دیگر معتقدند که هیچ نسبتی بین فلسفه های مضاف و فلسفه مطلق وجود ندارد، و این دو صرفا اشتراک لفظی دارند. (3)
نتیجه این اختلاف آن می شود که در نگاه اول، فلسفه های مضاف بیشتر رویکرد هستی شناسانه دارند، اما در نگاه دوم رویکرد معرفت شناسانه حاکم است. بنابراین شکل، ساختار و روش فلسفه ها صورت کاملا متفاوتی خواهد داشت. این اختلاف به حدی است که گویی از دو علم مختلف سخن می گوییم. با این حساب اتخاذ هر یک از این اقوال می تواند در سرشت و سرنوشت فلسفه مضاف تأثیری جدی بگذارد. پس برای حل این مسئله نیاز به تأمل بیشتری داریم.
ان شاء الله در پست بعدی، به تحلیل دقیق تر این موضوع خواهم پرداخت.