در سه گام پیشین، در مورد رویکرد اجتماعی «سلام» و همچنین حقیقت آن مطالبی ذکر شد. در ادامه سعی خواهد شد، پیوند بین دو مطلب گذشته، و جمع بندی کلی از بحث «سلام» خدمت تان ارائه شود.
در سه گام پیشین، در مورد رویکرد اجتماعی «سلام» و همچنین حقیقت آن مطالبی ذکر شد. در ادامه سعی خواهد شد، پیوند بین دو مطلب گذشته، و جمع بندی کلی از بحث «سلام» خدمت تان ارائه شود.
در پست قبل به جنبههای اجتماعی «سلام کردن» پرداخته شد، و عرض کردیم که سلام جزئی مهم در مدل ارتباطات اجتماعی اسلام است. و اینک در «گام سوم» به دنبال آنیم که کمی در مورد حقیقت باطنی «سلام» و جایگاه وجودی آن تأمل کنیم.
در صورت تمایل میتوانید بحث را در «ادامه مطلب» دنبال کنید.
در مطلب قبل، گفته شد که به طور کلی دو دسته روایت در مورد «سلام» داریم.
در این مطلب قصد دارم، نکاتی در مورد روایات دسته اول، که به جنبه های سلوکی و رفتاری «سلام کردن» نظر داشتند، بپردازم.
در مطلب قبل، مقدمه ای در مورد اهمیت اجمالی مسئله و چگونگی پیدایش آن برای بنده، مطالبی عرض شد، در این پست قصد دارم نگاهی اجمالی به روایات مربوط به سلام بیندازیم.
سلام چیست؟ چرا ما باید به یکدیگر سلام کنیم؟ نقش سلام در زندگی فردی و اجتماعی ما چیست؟
معنی و حقیقت سلام چیست؟ و چه مراتبی دارد؟ جایگاه سلام در بواطن هستی چگونه است؟
چه کسانی مخاطب سلام های ملائکه و چه کسانی مخاطب سلام های الهی هستند؟
آیا تا کنون در رابطه با این واژه - که روزانه چندین مرتبه بین ما رد و بدل می شود - فکر کرده اید؟
در نگاه جامعه شناسی قرآن، می توان طبقات مختلفی را برای یک جامعه تعریف کرد. یکی از طبقاتی را که قرآن معرفی می کند، طبقه «مترفین» است. «ترف» را در ادبیات امروزه می توان به «اشرافیت و اشرافی گری» ترجمه کرد. اشراف طبقه ای از جامعه اند که از منظر قرآنی نقش خاصی در انحراف جامعه دارند.
یکی از مهمترین بحث های جامعه شناسی و تمدن شناسی، بررسی عوامل زوال یک جامعه یا تمدن است.