حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

مقام معظم رهبری:
باید همه‏ آحاد ملت، کوچک و بزرگ، مسئولان در سطوح مختلف و هرکس که کارى در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او «حـرکـت» کند.

آخرین نظرات

مسئله انتظار و وظیفه منتظرانه ما (1)

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۰ ب.ظ

یا قائم

   

الف: مفهوم انتظار:

  1. جایگاه حضرت ولی عصر (عج) در زندگی روزانه ما کجاست؟ چه مقدار از زندگی ما در راستای تحقق اهداف امام زمان مان است؟ و اصلا آیا ما زندگی منتظرانه داریم؟
  1. مفهوم انتظار چیست؟ اینکه دائما به فکر حضرت باشیم؟ اینکه برای ظهور ایشان دعا کنیم؟ اینکه هر روز دعای عهد بخوانیم؟ اینکه در فراق ایشان گریه و زاری کنیم؟ آیا انتظار در این اعمال خلاصه می شود؟ قطعا چنین نیست.
  1. ما باید به گونه ای زندگی کنیم، که تمام فعالیت های روزانه ما (همچون درس خواندن، کسب و کار، تفریح و هر آنچه در زندگی روزانه انجام می دهیم) و همه حرکات و سکنات ما بر محور انتظار تعریف شود. ما باید متوجه باشیم که «انتظار» جزو وظایف ما نیست، بلکه بخشی از «هویت شیعی» ماست. و فرق بسیاری است بین وظیفه و هویت.

  

یا مهدی

  

ب: انحراف در مفهوم انتظار:

متأسفانه فهمی غلطی و ساده انگارانه از مقوله انتظار در بین ما رایج است. اعتقادات ما در باب «انتظار» با دو آفت جدی مواجه شده است، از طرفی دچار سطحی نگری، و از طرف دیگر دچار ذهنیت گرایی شده ایم. (البته همه مفاهیم دینی ما دچار این دو آفت شده اند.)

  1. سطحی نگری در بعد معرفت: معمولا معرفت ما از حضرت حجت در دو بعد خلاصه می شود: بعد جسمانی (آرزوی دیدار سیمای حضرت) و بعد عاطفی (تأکید بر روی مسائل احساسی مثل غم دوری و فراق یار)
    • معارف بشری حداقل 4 لایه دارند، که به ترتیب ابعاد جسمانی (در اصطلاح فلسفی معادل معرفت حسی)، عاطفی و احساسی (در اصطلاح فلسفی معادل معرفت خیالی)، عقلانی و قلبی را شامل می شود. و ارزشمندترین معارف، معارف عقلی و قلبی است. و بعد عاطفی و جسمانی، تنها نقش چاشنی معرفت های عقلی و قلبی را دارند.
    • اگر کوفیان با تنگ شدن عرصه، پای عقل و قلبشان لرزید و امامشان را تنها گذاشتند، به این خاطر بود، که محبت و ارادت و معرفت آنان به سید الشهداء، صرفا معرفتی احساسی و عاطفی بود. پس معرفتی که پشتوانه عقلی و قلبی نداشته باشد، دوام چندانی نیز نخواهد داشت.
    • در نظام اندیشه اسلامی، بر کسب دو معرفت عقلی و قبلی تأکید بسیاری شده است. از نظر قرآن مومن حقیقی آن است که ابتدا معرفت عقلی و سپس به معرفت قلبی دست بیابد. «وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ»(حجرات/ 14). ( اصطلاحا به معرفت عقلانی ای که در قلب انسان نفوذ کند، «باور و یقین» گفته می شود.)

 

  1. ذهنیت گرایی در بعد عمل: از طرف دیگر از بعد عملی نیز دچار ذهنیت گرایی شده ایم. یعنی انتظار فرج را صرفا در دعا برای تعجیل فرج خلاصه کرده ایم. گمان ما این است که ما منتظر ایستاده ایم تا حضرت برسد و شب سیاه را تبدیل به روز کند! ما منتظر ایستاده ایم تا حضرت خود را به ما برساند! در حالی که حضرت در نقطه ای از تاریخ ایستاده است، و این وظیفه ماست که خود و جامعه را به ایشان برسانیم.
    • «انتظار» یعنی تلاش برای تغییر، یعنی ایجاد حرکت جمعی به سوی هدفی متعالی. «انتظار» با جهاد، حماسه و مقاومت هم معنا است، نه با توقف و رکود و سکوت. «انتظار» گوشه نشینی، و دوری از جامعه نیست، «انتظار» جنگیدن در وسط میدان مبارزه است، در یک کلام «انتظار» مساوی است با جامعه سازی بر اساس آرمان های مهدوی.

  

  یا مهدی

  

ج: غرب و مفهوم انتظار:

اگرچه ما در فهم درست مقوله «انتظار» دچار سطحی نگری شده ایم، اما دشمنان ما به خوبی از عمق این اندیشه آگاه شدند. چنانچه پس از انقلاب ایران، زمانی که موج مفاهیم شیعی در جهان منتشر شد (صدور انقلاب)، بسیاری از متخصصان و کارشناسان خبره شست شان آگاه شد که با مفاهیم خطرناکی مواجه اند. مفاهیمی که می تواند هستی تمدن غرب را به چالش بکشاند. پس از آن زمان تا کنون فعالیت های بسیاری در این عرصه انجام داده اند که اکنون به برخی از موارد اشاره خواهم کرد:

 

  • کنفرانس اورشلیم تحت عنوان «بازشناسی هویت شیعه»: این کنفرانس در سال 1986 (1365) توسط صهیونیست ها در اورشلیم برگزار شد و حدود سیصد نفر از اسلام شناسان و ایران شناسان بزرگ دنیا همچون دانیل برومبرگ، ماروین زوینس، مایکل ام.جی، فیشر، برنارد لوئیس، مارتین کرامر و ... در آن جا به بررسی تفصیلی اندیشه های شیعه پرداختند. بعدها مارتین کرامر بخشی از آن مقالات را در کتابی چاپ کرد که تحت عنوان «تشیع، مقاومت و انقلاب» به فارسی ترجمه شده است. از نظر آنان «رمز قیام شیعه و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، قیام بر اساس الگوی امام حسین(علیه السلام) و پایداری بر اساس نهضت انتظار است» بود. آنان معتقد بودند که شیعه بر سه پایه بنا شده است، یک «حادثه کربلا» است که باعث تقویت روحیه حماسی آنان شده است و دیگری «انتظار مهدوی» است که سبب به وجود آمدن روحیه امید در بین آنان شده است و سومی «ولایت فقیه» است که باعث شده حرکت شیعه بر اساس الگوی حماسی کربلا، تا عصر ظهور امتداد بیابد.

  

 غرب و آخر الزمان

  

  • تشکیل تیم کارشناسان آخرالزمان در دفتر رئیس جمهور امریکا: در زمان ریاست جمهوری بوش پسر، تیمی از کارشناسان و اسلام شناسان با همکاری برخی از مسئولان CIA در دفتر ریاست جمهوری تشکیل شد که وظیفه آنان بررسی مسائل عصر ظهور، علائم آخر الزمان، بررسی شخصیت افراد موثر در عصر ظهور همچون امام زمان، سید خراسانی، سید یمانی، سفیانی، دجال و .... بود. آنان از طریق ارتباط با علماء و اندیشمندان یهودی، مسیحی و مسلمان (و حتی بزرگان شیعه) تحقیقات مفصلی در این زمینه انجام دادند.

 

  • مهندسی معکوس شخصیت امام زمان: متخصصان و کارشناسان غربی به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با تفکر مهدویت، با استفاده از نظریات فرقه ای گمنام در مسیحیت، «امام زمانی جعلی» تحت عنوان «عیسی ناصری» درست کنند. آنان در این زمینه تبلیغات زیادی کرده اند، و در سالهای اخیر شبکه ها و رسانه های مختلفی (از جمله شبکه ای تحت مدیریت پروفسور هالدین زی) راه اندازی کرده اند. تمام تلاش آنان این است که همه حوادث و اتفاقات آخرالزمانی را به نام «عیسی ناصری» پیوند بزنند، و همه علائم امام زمان را در شخصیت او معرفی کنند.

  

 عیسی ناصری

   

  • مهندسی معکوس مفاهیم انتظار: به دنبال آن نظریات، موجی از تولیدات هنری خصوصا در عرصه سینما و بازی های رایانه در جهان به وجود آمد که هدف آنها تغییر معنای مفاهیمی است که در انتظار شیعی مطرح است. در واقع آنان می خواهند انتظاری بدلی برای ما بسازند، تا جلو موج صدور انقلاب را بگیرند. در ذیل به چند نمونه از فیلم های غربی اشاره می کنم: 
  1. در فیلم «زمانی سرباز بودیم» (We Were Soldiers) سربازی در لحظات آخر زندگی خود، از همسنگرش می خواهد که سلام او را به امام زمان عیسی ناصری برساند!
  2. در فیلم «دسته برادران» (Band of Brothers)، که بر اساس مدل روایت فتح شهید آوینی ساخته شده است، سربازان امریکایی را سربازان امام زمان معرفی می کنند، سربازانی که در فیلم مدعی می شوند «عیسی ناصری را در هاله ای از نور سبز دیده اند
  3. در فیلم «کتاب الی» (The Book of Eli)  شخصیت اصلی فیلم همچون امامان شیعی فارغ از نفسانیات و شهوات است و تحت تأثیر الهامت و القائات درونی رفتار می کند. وظیفه اصلی او حفظ آخرین نسخه انجیل است و قصد دارد بر اساس آن بشر را نجات دهد. (چنانچه در روایات اسلامی آمده است که حضرت ولی عصر دوباره قرآن را زنده می کند، و بر اساس قرآن حکومت می کند.) او در انتهای فیلم مأموریت خویش را در امریکا به پایان می رساند. (اشاره به اینکه نجات و رهایی بشر صرفا به دست امریکا و تمدن غرب ممکن است.)

 

  غرب و آخر الزمان

 


پی نوشت:

  • ان شاء الله در پست بعد در مورد چگونگی «ابعاد زندگی منتظرانه» سخن خواهم گفت.
  • خلاصه این متن به زبان انگلیسی را می توانید در اینجا مشاهده کنید. 

  

  

  

  

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۰۲

نظرات  (۱۴)

سلام
مثل همیشه پرمحتوا و مفید.انصافا برای خوندن مطالب بعدی منتظرم.
البته امیدوارم تعریف و تمجیدها نفس حضرتعالی رو اذیت نکنه!!ولی خب دیگه حرف حق رو باید زد.خوشحال میشم بیشتر خدمت شما برسم و استفاده کنم.اگه تابستون یا ماه رمضون گرگان اومدی و وقت داشتی یه برنامه ای بریزیم استفاده کنیم.
التماس دعا
پاسخ:
سلام
ممنون بابت تذکری که دادید، راستش هرچه انسان ضعیفتر باشد، نفسش قوی تر می شود، و هرچه نفس قوی تر باشد، از محیط بیرون تأثیربیشتری می گیرد. نتیجه آنکه ....
شاید اگه به جای تعریف، ضعف ها و قوت ها رو مصداقی بیان کنید، مفیدتر باشه
در مورد پیشنهاد هم بنده مشتاقانه استقبال می کنم، هرچند بعید می دونم گرگان فرصت چنین دیدارهایی رو داشته باشم.
ملمتس دعا هستم
به امید ظهور
۰۳ تیر ۹۲ ، ۲۰:۲۹ کوثر ✜عاشق شهید همّت✜
سلام
احسنت زیبا بود.

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای
اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک
۰۴ تیر ۹۲ ، ۰۰:۳۱ ღ فاطمه ღ
عیدتون مبارک...
جالب بود...
۰۴ تیر ۹۲ ، ۰۸:۳۷ شاگرد کوتا قد

سلام  بزرگوار

روزگاریست  که سودای تو درسر دارم        مگرم سر برود تا برود سودایت  مهدی جان

انتظار  و مهدویت  ، از کلید واژه هایی هستند که علماء  وخطباء و نویسندگان و گویندگان در بیانش  به چند خطی بسنده می کنند . آن هم بطور مشوش و معجون وار ؛ بیان و ترسیم شما فارغ از مطالب جان دار تان شکل و فرم آن برای من جالب تر بود .

در نگاهی به مساله انتظار با اشاره به تعاریف عوام و انحراف به مساله غرب و دشمن نیز اشاره شد واین بسیار بسیار نکته ظریفی است چرا که عالمان بسیاری در زمینه امام زمان می گویند ومی نویسند ولی غافل از اینکه حتی سر بچرخانند و کمی آن طرف تر را بنگرند و ببینند که دشمن نگاهش چیست ؟ او برای این موضوع چه اقداماتی انجام می دهد ؟

به نظر من بهتر از مطالبتان  نگاه به دشمن و تحلیل رویکر د دشمن شما بود .

موفق باشید .

پاسخ:
سلام به بزگرواری خودتان
ممنون از دقت نظرتان و لطفی که دارید.
اگرچه در جامعه کنونی ما اهل قلمان و نویسندگان و مبلغان و متفکران خوش فکر و روشن ضمیر و خوش بیان، کم نیستند، و اگرچه آثار و سخنان و مطالب آنان توانسته تا حدودی برخی خلاء ها را پر کند، اما متأسفانه چنانکه فرمودید، خیل عظیمی از داعیه داران فرهنگ و دین و مذهب، و بسیاری از مبلغان و فرهنگیان و صاحب منصبان دستگاه های فرهنگی ما، خود در فهم مفاهیم دینی دچار مشکل اند و پایشان می لنگد. به همین خاطر لازم است قبل از آنکه به فکر بدنه جامعه باشیم، ابتدا فکری برای مسئولان و نخبگان و اساتید و مبلغان و مروجان اندیشه های فرهنگی و مذهبی مان کنیم، و سعی کنیم مشکل را از سرچشمه حل کنیم. به همین خاطر معتقدم یکی از مهمترین عرصه های تبلیغ، تبلیغ در حوزه و بعد در دانشگاه است، آن هم به شکلی نظام مند و سنجیده ... بگذریم که سخن به درازا می کشد ...

سلام

بسیار مفید بود

باتشکر

این کیست که بهشت شده رو نمای او
قصری هزار آینه شد سرسرای او


آمیخته به عصمت و توحید و معرفت
زرّینه خشت محکم اول بنای او


بانوی ماهتاب دمیده است تا فقط
هنگام خواب قصه بگوید برای او


سمت نگاه مشرقی اش صبح دائم است
خورشید سالهاست نشسته به پای او


عطر هزار باغچه گل در ترنّمش
شهر بهار ساکن سبز هوای او


آئینه تداعی لبخند فاطمه است
انگار روبرو شده با خنده های او


وقتیکه از سپر مدینه طلوع کرد
خورشید زندگانی خود را شروع کرد


از شاخه طلایی طوبی که چیده شد
در ساق عرش عطر رهایی وزیده شد


در صُلب سیب مهر تبلور نمود و بعد
در پوشش طهارت محض آفریده شد


شیوا ترین سلام سپیده به آفتاب
در لحظه تلألوء سبزش شنیده شد


تلفیقی از هدایت و نور است این شهاب
خطی که روی صفحه ظلمت کشیده شد


قبل از شروع خلقت عالم کمال یافت
آنروز متصّف به صفات حمیده شد


اشراق مهر سجده به خاک زمین اوست
تکوین عشق ، معجزه کمترین اوست


صبح ولادتش همه جا عطر سیب داشت
گل بانویی که ایل و تباری نجیب داشت


نیلوفر عفاف به قنداقه اش دخیل
گلبوسه نسیم زعطرش نصیب داشت


می آمد از طراوت گلخانه خدا
بیخود نبود رایحه ای دلفریب داشت


شیرین زبان قافله نازدانه ها
تن پوشی از حریر پر عندلیب داشت


از وقت آفرینش نور مطهرش
با نام پاک فاطمه اُنسی عجیب داشت

تنها سه ماه آخر عمر سه ساله اش
اندازه سه قرن فراز و نشیب داشت

مصطفی متولی
آپم...

پاسخ:
سلام
ممنون از شعر زیبایی که فرستادید
۰۹ تیر ۹۲ ، ۰۷:۰۴ محمد جواد ابراهیمی
سلام
جالب بود
بحث سر همین سبک زندگی است
سبک زندگی منتظر چگونه است؟؟!!
پاسخ:
سلام
انشاء الله در پست بعدی کمی راجع به این مطلب توضیح می دم.
۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۱:۱۱ کوثر ✜عاشق شهید همّت✜
نمیدانم اگر در مصر یا پاکستان بودم باز هم جرات و ادعای شیعه بودن را داشتم؟

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای
اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک

پاسخ:
والله چی بگم ...؟
۱۲ تیر ۹۲ ، ۲۱:۳۹ از نسل آفتاب
با سلام
امیدوارم خوب و سرحال و سرزنده باشید
موضوع جالبی رو انتخاب کردید خیلی جای بحث داره امیدوارم ادامه دار باشه
سوال:درقسمت تقسیم بندی معرفت این سوال پیش می آید معرفت عقلانی و قلبی چگونه حاصل می شود؟
باتشکر
پاسخ:

سلام

ممنون، انشاء الله شما و خانواده محترم نیز سالم و سلامت باشید.

بابت سوال خوبی که پرسیدید و بابت دقت و نکته سنجی ای که داشتید، تشکر می کنم. مطلبی که پرسیدید یکی از موضوعات مهمی است که دلم می خواد، یه روزی مطلبی در موردش بنویسیم.

قبل از آنکه ببینیم برای تقویت معرفت عقلانی چه کار باید کرد، ابتدا باید ببینیم که معرفت عقلی و قلبی چیست. پس برای اینکه به سوالتون جواب بدم لازم است در مورد چیستی آن نیز نکاتی عرض کنم.

عموما تصور می شود که معرفت عقلی دین یعنی اینکه بتوانید اصول دین را به صورت استدلالی بیان کنید، اینکه بتوانید توحید، نبوت، امامت و ... عقاید دینی را از طریق استدلالات فلسفی و منطقی ثابت کنیم. در حالی که باید گفت اینها صرفا مقدمه است، مقدماتی برای فهم عقاید دینی، این مقدمات جزو عقاید نیستند، بلکه مقدمه فهم عقاید هستند. مثالی بزنم، شما تصور کنید ما هزارتا دلیل عقلی بیاوریم بر اینکه قرآن کتابی است که از سوی خداوند نازل شده است، و الهی بودن آن را اثبات کنیم. این درست اما باید توجه داشت که این ادله و دلیل ها، هیچ یک محتوای قرآن را توضیح نمی دهند، محتوای قرآن غیر از اثبات آن است. اثبات مقدمه ای است برای ورود، اما نباید بیش از حد در مقدمه گیر کرد! متأسفانه کتب عقاید و بینش ما (خصوصا کتب درسی مدارس، دانشگاه ها و حتی حوزه) نیز دچار چنین مشکلی هستند. آنقدر به این مقدمات پرداخته می شود که اصل قضیه فراموش می شود. به جای آنکه توضیح بدهند توحید چیست، سعی می کنند توحید را اثبات کنند.

معرفت عقلانی دین یعنی فهم عمیق باورهای دینی در یک نظام منسجم و مترابط، یعنی فهم همه لایه های ظاهری و باطنی دینی در کنار یکدیگر و دستیابی به عمق اندیشه دینی، معرفت عقلی دین یعنی فهم دقیق از دین در همه ابعاد زندگی بشری. معرفت عقلی دین یعنی همان «اسلام ناب».

اما چگونه می توان به معرفت عقلی دست یافت؟ در این مورد فعلا به چند نکته بسنده می کنم:

  • تقویت بعد عقلی شخصیت انسان: برای کسب معارف عقلی دین ابتدا باید بعد عقلی خودمون رو تقویت کنیم. متأسفانه چون تربیت کودکان ما بر اساس الگوی اسلامی نیست، لذا در تربیت آنان دچار برخی کاستی ها شدیم که همین کاستی ها سبب ایجاد سوء رفتارهای آنان در بزرگسالی شده است، یکی از این کاستی بی توجهی به تربیت عقلانی کودک و نوجوان است. تربیت باید به گونه ای باشد که به مرور شخصیت عقلانی کودک پرورش بیابد. اما متأسفانه در این زمینه کوتاه های زیادی شده است، و نتیجه آن نیز همین معضلاتی است که در جامعه کنونی داریم. بهر حال، اکنون ما خود می توانیم برای تقویت و پروش بعد عقلانی خویش چند کار انجام دهیم: تأمل و اندیشه فراوان، ارتباط با دوستانی که دارای بعد عقلانی هستند، مطالعه و خوانش کتابهای مفید و ... (تاکید مقام معظم رهبری بر روی گسترش فرهنگ کتابخوانی برای پرورش بعد عقلانی جامعه است.)
  • تقویت معارف عقلی دین: اما برای کسب معارف عقلی دین هم دو کار پیشنهاد می شود. یک تأمل و تدبر و اندیشه در قرآن ( و تفسیر آن) و روایات ائمه اطهار. (این کار حتی اگر به صورت یک برنامه مختصر نیم ساعته، و به صورت مداوم انجام بگیرد تأثیرات بسیار زیادی دارد.) راه دیگر مطالعه و انس با کتب اندیشمندانی است که عمق اندیشه های دینی را چشیده اند، بزرگانی چون: علامه طباطبایی، شهید مطهری، استاد علی صفایی، آیت الله جوادی، آیت الله مصباح و .... (الحمد لله در این زمینه بزرگان بسیاری وجود دارد، که همه قابل استفاده هستند.)

 

در مورد کسب معرفت قلبی هم صرفا یک نکته را عرض می کنم، اونم اینه که ما هیچ راهی برای کسب این نوع معرفت نداریم! در واقع معرفت قلبی از سوی خداوند به دل انسان نازل می شود. «تؤتی الحکمة من یشاء» و ما به خودی خود آنها را کسب نمی کنیم. بنابراین معرفت قلبی صرفا اعطائی است، و ما برای اینکه لایق اعطاء الهی شویم، از طرفی باید قلب خود را آماده کنیم و از طرف دیگر باید موانع رو برطرف کنیم.

راه رسیدن به این معرفت آن است که انسان ابتدا باید به معارف عقلی دین دست بیابد، و تا حد ممکن لایه های عمیق دین را بفهمد، از طرف دیگر، او باید این معارف عقلانی را در همه لایه های زندگی خویش به کار ببندد، به این صورت معارف از صحنه ذهن به صحنه عین ورود پیدا می کند. (به اصطلاح روایات ما، علم از محیط عقل به محیط جوارح انسانی توسعه می یابد.) به این صورت به مرور قلب نیز پرورش می یابد.

انسانی که قلبش پرورش یافته، می تواند با باطن عالم ارتباط بگیرد، در نتیجه دریچه های قلب او گشوده شده، قلبش از معارف حقیقی سیراب می شود. این معارف همان است که در قرآن از آن به «حکمت» یاد می شود. اما مانع ارتباط قلب انسان با باطن عالم چیست؟ گناهان ماست، گناهان ما حجاب هایی بین قلب ایجاد می کند، که مانع ارتباط می شود. پس یکی از کارهای مهم رفع مانع است.

به طور خلاصه آنکه برای درک معارف قلبی ابتدا باید به معرفت عقلی دست بیابیم، سپس معارف عقلی را در عمل پیاده کنیم، و از طرف دیگر موانع ارتباطی که همان گناهان است را بر طرف کنیم. اگر چنین شد، آنگاه سیلابی از معارف قلبی بر دل انسان جاری خواهد شد.

 

یک بار دیگر از توجه و دقتتون سپاسگذارم، و بابت طولانی شدن مطلب عذرخواهی می کنم.

در پناه حضرت حق، موفق و پیروز باشید.

 

پی نوشت:

+ ظاهرا این کامنت رو به صورت خصوصی فرستاده بودید، با اجازه به صورت عمومی بازنشر کردم.

+ چند مورد از موضوعاتی که قبلا مطرح کرده بودید، هنوز ناتمام مونده، اگه مناسب می دونید اون بحث ها رو هم ادامه بدیم.

۱۳ تیر ۹۲ ، ۲۳:۲۷ نیما انصاری
سلام و درود بر شما فعال اینترنتی!
بدین وسیله اینجانب نیماانصاری مدیر وبلاگ استیضاح
شما رو از بروز شدن وبلاگم آگاه میسازم و دعوت
مینمایم تشریف بیاورید و مطالعه بفرمایید.
یاعلی

عشق مادری:
سرانجام جوانک خشمگین او را درون چاه افکند.
آنگاه با نگاهی غضب آلود سرش را به دهانه چاه برد تا سقوط مادر را نظاره کند، که صدایی آرام از ته چاه به گوشش رسید:
«فرزندم! مراقب باش! نیفتی!»
قدر مادرمان را بدانیم.
پاسخ:
سلام
ممنون از اطلاع رسانی تون، چشم مزاحم می شم
۱۸ تیر ۹۲ ، ۰۱:۲۹ کوثر ✜عاشق شهید همّت✜
صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ...
امسال روزه می گیری؟
اگر خدا بخواهد...
من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟
همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند، برایت معجزه می کند
.
سلام بزرگوار
به روزم.

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای
اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک
سلام. حلول ماه رمضان مبارک.
مطلب خوبی بود ، اگه مقدور هست بیشتر از این مطلب ها داشته باشید.
التماس دعا
یا علی
پاسخ:
سلام، ممنون بنده هم تبریک می گم.
انشاء الله اگه توفیقش باشه چشم.
در این ایام مبارک ملتمس دعا هستم.
در پناه حضرت حق
سلام
خیلی خوب بود . به خصوص این جمله خیلی تاثیر گذار بود :«حضرت در نقطه ای از تاریخ ایستاده است، و این وظیفه ماست که خود و جامعه را به ایشان برسانیم.» انگاری کلی مفهوم در خودش داشت.
نگاه غرب به مسئله ی انتظار و مسائل آخرالزمانی همیشه برایم جالب بوده و  مطالبــی
در این باره خوانده بودم.ولی نه به جامع و پیوسته.
مطالب کامنتی هم که در مورد معرفت عقلی توضیح داده بودید راهگشا بود.اینکه استدلال های فلسفی و عقلی مقدمه اند و نباید خیلی رویشان کار کرد برایم مفهوم  تازه ای بود!
در کل خداقوت!




ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">