حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

مقام معظم رهبری:
باید همه‏ آحاد ملت، کوچک و بزرگ، مسئولان در سطوح مختلف و هرکس که کارى در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او «حـرکـت» کند.

آخرین نظرات

نسبت فلسفه هنر با فلسفه مطلق (2)

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۵۴ ب.ظ

نسبت فلسفه هنر با فلسفه مطلق

پس از ورود فلسفه یونان به سرزمین های اسلامی، مناقشاتی در باب صحت و سقم اندیشه های فلسفی مطرح شد. اندیشمندان اسلامی سعی می کردند با توجه به مبانی اندیشه اسلامی، دستگاه فلسفی یونان را پالایش کنند. در نتیجه جریان ها و مکاتب فلسفی متعددی چون مشاء، اشراق، حکمت متعالیه شکل گرفت. (البته مکاتب فلسفه اسلامی در این سه خلاصه نمی شوند.) و در نهایت حکمت متعالیه توانست سیطره خویش را بر دیگر مکاتب گسترده تر کرده، باقی جریانات را در خود هضم کند. و علی رغم انتقاداتی که فیلسوفان بعدی بر برخی مباحث صدرا داشتند و با وجود شکل گیری برخی خورده مکتب ها و حتی مکتب های مستقل در دوران معاصر، این مکتب صدرا بود که توانست نماینده رسمی فلسفه اسلامی باقی بماند.

وقتی سخن از فلسفه اسلامی می شود، بحث های زیادی صورت می گیرد، برخی فلسفه اسلامی را کلام اسلامی می خوانند، و برخی آن را ادامه فلسفه یونان؛ برخی حکمت متعالیه را نماینده تمام قد فلسفه اسلامی می دانند و برخی فلسفه اسلامی را دانشی تولید نشده و ... .

پس هر کس برداشت متفاوتی از فلسفه اسلامی دارد و در نتیجه مکاتب مختلفی شکل گرفته که هر یک تقریری متفاوتی از فلسفه اسلامی دارند. اما با این همه اختلافات باید گفت، فلسفه در تمامی این مکاتب، رویکرد هستی شناسانه دارد. پس اگرچه در هر دستگاه فکری، نظریات مختلفی ارائه می شود، و اگرچه در مورد ابزار، شیوه ها و روش تحقیق، و نحوه استفاده از متون دینی اختلاف نظر وجود دارد، اما ساختار و مسائل همه این مکاتب تا حدود زیادی نزدیک به یکدیگر است.

بنابراین ما می توانیم فلسفه هنری خویش را با ساختاری یکدست پدید آوریم، اما اختلافات نظری بین مکاتب فلسفه اسلامی را نیز در تحلیل های خویش لحاظ کنیم.

ما این اختلافات را انکار نمی کنیم، اما معتقدیم می شود همه این اختلافات را در یک چارچوب واحد تبیین کرد. بر خلاف اختلاف فلسفه اسلامی و فلسفه غرب، که برخاسته از تفاوت رویکرد اصلی این دو فلسفه است.

بنابراین مباحث ما در فلسفه هنر، متأثر از جریان ها و مکاتب درون فلسفه اسلامی خواهد بود، و این تأثیر پذیری نیز به سه گونه ممکن است:
  1. برخی مسائل فلسفه هنر، در فلسفه اسلامی نیز مورد بررسی قرار گرفته اند؛ مانند: بحث خیال.
  2. برخی تحلیل های فیلسوف اسلامی، مبانی مسائل فلسفه هنر قرار می گیرند. مانند اصالت وجود یا اصالت ماهیت.
  3. و در نهایت آنکه روش ها و متدهای تحلیل مسائل فلسفه هنر، همان روش ها و متدهای به کار رفته در فلسفه اسلامی است. (پس برای تعیین روش تحقیق در فلسفه هنر، باید از روش تحقیق در فلسفه اسلامی الگو گرفت.)

و در نهایت باید متذکر شوم که، پایه بحث های ما در آینده، مبتی بر مکتب حکمت متعالیه است. اما در کنار و گوشه سعی خواهد شد، گاه و بی گاه به برخی مبانی مکاتب هم عرض نیز اشاراتی شود.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۲۰
محمد علی

فلسفه هنر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">