حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

أللهم أخرجنی من ظلمات الوهم و أکرمنی بنور الفهم

حرکت

مقام معظم رهبری:
باید همه‏ آحاد ملت، کوچک و بزرگ، مسئولان در سطوح مختلف و هرکس که کارى در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او «حـرکـت» کند.

آخرین نظرات

5. نسبت فلسفه مضاف با فلسفه مطلق (2)

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۱، ۰۵:۲۴ ب.ظ

 

 

با توجه به نکاتی که در تقسیم انواع فلسفه های مضاف گفته شد، به نظر می رسد بهتر است انواع فلسفه های مضاف را از یکدیگر تفکیک کنیم، و نسبت هر یک را با فلسفه مطلق جداگانه بررسی کنیم.

انواع فلسفه مضاف:

 

  • فلسفه مضاف به علوم (فلسفه علوم):

از آنجا که دغدغه اینگونه از فلسفه ها، بررسی و تحلیل یک علم است، در نتیجه باید پذیرفت که رویکرد اینگونه فلسفه های رویکرد درجه دو و معرفت شناسانه می باشد. زیرا این نوع فلسفه ها بیشتر دنبال آن اند که با نگاه کلان به یک علم، و بررسی ساختار و پیشینه و مبانی آن و با ارزیابی و داوری در مورد حرکت و جهت آن علم، اسباب گسترش منطقی و چالاکی سرعت توسعه علوم را فراهم آورند.

بنابراین جنس دغدغه ی این علوم از جنس دغدغه های فیلسوف نیست. در نتیجه باید قبول کرد که نمی توان نسبت عمیقی بین این نوع از فلسفه ها با فلسفه مطلق مشاهده کرد.

البته اگرچه موضوع این دو فلسفه کاملا از یکدیگر متفاوت است، اما می توان پیوند های دیگری بین این دو نوع فلسفه یافت.

در اینجا چند نمونه از پیوند هایی که بین این دو نوع فلسفه (یعنی فلسفه مضاف به علوم و فلسفه مطلق) وجود دارد را بیان می کنم:

  • استفاده از فلسفه مطلق برای اثبات مبانی و اصول موضوعه علم
  • استفاده از فلسفه مطلق برای اثبات موضوع علم
  • و از همه مهمتر استفاده از روش های تحقیق در فلسفه مطلق (آن هم نه در همه موضوعات بلکه در برخی موضوعات) از آنجا که روش فلسفه مطلق مبتنی بر عقل است. و فلسفه های مضاف نیز در برخی موضوعات صرفا از عقل بهره می برد، پس می توان از روش های فلسفی برای کنکاش و حل مسائل استفاده کرد.

 

با این همه نمی توان ادعا کرد که مسائل این گونه علوم جزو مسائل فلسفه اولی قرار می گیرد یا با آن ارتباط می یابد. زیرا هرگز دغدغه های اینچنینی در حیطه دغدغه های فیلسوف قرار نمی گیرد. فیلسوف دغدغه هستی شناسی دارد، نه معرفت شناسی.

 

 

  • فلسفه مضاف به امور:

اما دسته دوم از فلسفه های مضاف، کاملا بر خلاف دسته اول، نزدیکی بیشتری با فلسفه مطلق دارند. خصوصا اینکه جنس مباحث اینگونه از فلسفه ها، مانند فلسفه مطلق، از سخن مباحث هستی شناسانه است.

چنانچه در اینگونه علوم، همچون فلسفه مطلق، سعی در تحلیل شیء خاص داریم.

البته باید توجه داشت که فلسفه های مضاف به امور نیز خود دو گونه می باشند.

 

  • فلسفه های مضاف به امور حقیقی مانند فلسفه هنر، فلسفه زمان
  • فلسفه های مضاف به امور اعتباری مانند فلسفه پول، فلسفه اینترنت، فلسفه رسانه

در هر دوی این اقسام می توان نگاه هستی شناسانه داشت. بنابراین پیوند این دسته از فلسفه مضاف به فلسفه مطلق پیوند عمیقی است. به گونه ای که می توان گفت بخشی از فلسفه مطلق محسوب می شود. که هم در روش و هم در موضوع و هم در مبانی و هم در ساختار بسیار متأثر از فلسفه اولی می باشد.

 

 

نکته:

فلسفه های مضاف به امور، از آنجا که دغدغه هستی شناسانه دارند، نه تنها با فلسفه اولی پیوند می یابند، بلکه با عرفان نیز پیوند می یابند. زیرا عرفان نیز در بطن خویش هستی شناسی خاصی دارد که مبتنی بر داده های شهودی عارف است، و سعی دارد با نگاه خویش عالم را تحلیل کند، بنابراین می توان با اقتباس از نگرش های عرفانی، به پدیده های خاص نیز نگریست. در این صورت فلسفه های مضاف به امور، رنگ عرفانی نیز می یابند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">